درود
هه... روزی با یکی از دوستان بحث میکردم در مورد تفکرات خطرناک و مهلکی که در جامعه ریشه دوانیده اند. تفکرات افراطیون. تفکری که 29 سال پیش با "راه قدس از کربلا میگذرد" شروع شد و باعث شد 8 سال در منجلابی فرو برویم که جز کشته شدن شمار بسیاری و تخریب و عقب ماندگی هیچ چیز به دنبال نداشت. همان تفکر باعث شد در ادامه قتل های زنجیرهای و حوادث خونبار کوی دانشگاه و دستگیریها و زندانیان سیاسی و غیره را به دنبال بیافریند. حد تعادل را نگه داشتن در هرچیزی خوب است. اما اینها افراط میکنند و ضررش را دیگران میپردازند. اینها در سایه نشستهاند و دیگران را تشویق میکنند به حمام آفتاب! خیال میکنید اگر جنگ شد، اگر به ایران حمله شد، یکی از این افراطیون و پرمدعا ها کاری میکنند؟! والله که همینها در هزار پستو و سوراخ خودرا پنهان میکنند که مبادا خطی به صورتشان بیافتد. اصلن بگذار اسرائیل حمله بکند. من هم همراه با این فدایی رهبر همنوا میشوم و میگویم اسرائیل حمله کند. تا ببینیم چه کسی، چه میکند. من که میدانم آخرش زمستان میرود و رو سیاهی به زغال میماند...
در وبگردیهای جمعهام به مطلبی در وبلاگی از ذوب در ولایتان برخوردم که جالب بود. دعوت میکنم همراه با نقد و بررسیش بخوانیدش:
آقای اسرائیل ! در خبرها شنیدم که می خواهی به ما حمله کنی . تصمیم خوبی گرفته ای . می خواهی با این کارت به همه نشان دهی که هیچ ما را نمی شناسی . درست است تو ما را نمی شناسی اما اجداد ما را خوب می شناسی . بچه های خیبر را می گویم ، بدر را ، خندق و فتح المبین را می گویم ، والفجر 8 و کربلای 5 را می گویم . آری ما بچه های همان هاییم . الآن هم دلمان برای کلاشینکف تنگ شده است . برای سنگرهای خاکی . دلمان برای سربندهای یازهرا و لبخندهای بی ریا خیلی تنگ شده و سرمان هم حال و هوای نیزه سواری کرده است !
به یاد دیالوگی از شهره لرستانی در اخراجی ها: آهااای... اخوی... ال آقا... ماذا هاذا... هوووی!!! آخه اخوی؛ تو که 20 سالت بیشتر نیس، این سربند و لبخند بیریا و خاکریز رو کوجا دیدی که دلت واسشون تنگ شده؟ها؟! در ضمن... عزیزم اون کلاشنیکفه؛ نه کلاشینکف! اینا فرق فوکوله!! درضمن 2... فکر کردی اسرائیل از اونجا لشکر برمیداره میاره اینجا، مثلن پشت مرز ترکیه و تو هم اینور با همقطارهات توی آذربایجان شروع میکنید سنگر ساختن و سنگر کمین زدن و چه میدونم نصف شب بلند شدن کفشهای ملت رو واکس زدن و نماز شب خوندن؟! نه خیر اخوی... انگار فیلم جنگی زیاد دیدی! اینا مال تو فیلمهاست. اسرائیل بخواد حمله کنه از همونجا یه موشک میفرسته و مثلن نیروگاه بوشهر رو میزنه. خُـلوضع که نیست پاشه بیاد اینجا واسه دله تو که تنگ شده برای سنگر ِ خاکی و سربند، جنگ تن به تن و خاکریزی راه بندازه! جنگ امروز جنگ از پشته!!؟ هه... کلیپش رو که دیدی؟
حمله کن ! اصلا همین امروز حمله کن . فقط یادت باشد که اینجا همه فرزندان سید علی خامنه ای هستیم . ما با او تا آخرین گلبول قرمز خونمان عهد بسته ایم ! خون ، کمترین چیزی است که فدایش می کنیم .
آها! من اسم بابام سید علی بود یادم رفته بود؟؟ به جون تو اگه میدونستم! دمت گرم یاد آوری کردی! اخوی میشه چندتا از اون چیز مهمهایی که داری و میتونی فدای بابات(سیدعلی) کنی رو واسم رو کنی؟ راستی... روی گلبول قرمز خونت فقط عهد بستی یا گلبول سفیدها هم هستن؟
سید علی لب تر کند ، شکمت سفره است . نگاه کند پرچمت زیر پاهاست . اشاره کند تلاویو ویران است . فرمان بدهد ، 7 میلیون یهودی را دوباره آواره می کنیم .
اووووه اووووه... یکی بگیره اینو... الان میزنه اسرائیل رو از صفحه ی روزگار محو میکنه!! بابا کوتاه بیا...
حمله کن ولی بدان که قدس مال ماست . چند وقتی است بچه ها حال و هوای نماز خواندن در بیت المقدس در سرشان است . اصلاً ما دوست داریم به مناطق جنگی راهیان نورمان فلسطین را هم اضافه کنیم !خب اینکه نشد اخوی! هرکی هوای هر کجا زد بسرش جنگ راه بندازه واسش! خب منم الان هوای جزایر قناری زده به سرم! البته الان که فکرشو میکنم میبینم هاوایی هم بد نیست. جون من تو که دست به لشکر کشیت خوبه، یه لشکر راه بنداز بریم هاوایی... تابستونه... میچسبههاااا... کنار ساحل... حموم آفتاب... دختر پسر ها... ای جااااااان...
حمله کن ! اما فراموش نکن که ما نواده گان سلمان فارسی هستیم . همان یار اهل بیت پیامبر که از آنان هم شد. ما مقتدایمان حسین است .
چندوقت پیش بود که جناب رحیمی مشایی فرموده بودن که ما نوادگان رستم و سهراب و کوروشیم... من گهگیجه گرفتم! یکی به من بگه ما نوادهی کی هستیم آخرش؟!!
راستی حسین را که می شناسی ؟ پسر علی را می گویم . علی ! همان که درِ قلعه ی خیبر شما را با یک دست از جا کند . حسین پسر آن علی است . حسین همان است که وقتی در برابر ده ها هزار نفر یزیدی ایستاد ، لحظه ای ترس به دلش راه نداد . و تا آخرین گلبول قرمز خونش در راه دین خدا ایستادگی کرد . حسین آن روز 72 نفر همراهش بودند که مثل خودش ، و البته قبل از خودش ، جانشان را فدای حسین کردند ، ما الآن در ایران 70 میلیون فدایی حسین داریم ، که به هیچ وجه منتظر نیستند سید علی فرمان دهد همان اشاره اش برای نابودی تو کفایت می کند.
گه خوردی! کی؟ من؟ منتظر فرمان عظمام؟ غلط کرده!
9 دی را که فراموش نکرده ای . ساندیس و نی ساندیس را هم که می دانی چیست ! ساندیس مال ماست و وظیفه نی اش فر روفتن در چشم تو .
والا ما تا الان ساندیس که بهمون میدادن نی ساندیس رو میکردیم تو کــ.ـون ساندیسه و میخوردیمش! نمیدونستم ساندیس که بهت میدن باید نیاش رو بکنی تو چشم یکی دیگه! والا بخدا!!!
راستی... دیدی خودت اعتراف کردی که از اون ساندیس بگیر های 9دی بودی!! ای شیطون :دی
:.
ولی این قسمت حرفت کلی منو خندوند باحال بود:
چندوقت پیش بود که جناب رحیمی مشایی فرموده بودن که ما نوادگان رستم و سهراب و کوروشیم... من گهگیجه گرفتم! یکی به من بگه ما نوادهی کی هستیم آخرش؟!!
فرزاد : سلام
چاکریم. تا باشه از این خنده ها
اقا اجازه ما خودمان را وارد بازیه کثیف سیاست نمیکنمیم
فرزاد : سلام
پس وارد چه بازی میشوی؟! خاله بازی؟ دکتر بازی؟
فقط خواستم بگم این پستت خدا بود !
زبان از بیان عجز شد رفت :P =)) !!
فرزاد : سلام
خدا بود... پیغمبر بود... ولی وقیح بود... همه اش بود
منظور عاجر بود !
فرزاد : سلام
بابا املاء... بابا دیکته... بابا باسوات!!!
آقای کافه چی باغبون منظورتون همون هایی هستند که توی پارک می بینیم خیلی زحمت کش هستند ایشون !
حالا من بعدا می خوام یه نظر سنجی توی وبلاگم بذارم و از دوستان سوال کنم چند نفر حاضرند که بجنگند اگر امریکا یا اسرائیلی حمله کرد !
اگر اسرائیل بیاد ایران خیلی عالی می شه. کلی میوه های خوب ایران می اد ...علم پزشکی به بهترین شکل خودش می رسه...خیلی مشکلات به نطر من حل می شه. درسته که در عین حال نفت و سایر منابعمون می ره !
فرزاد : سلام
باغبون منظورم رشته ی تحصیلیمه! کشاورزی میخونم.
:.
عزیز جان... توی این ۱۰۰سالی که میگن نفت ملی شده٬ من و شما و بابا هامون٬ رنگی از نفت دیدن؟ اومده سر سفره هاشون؟ نه! نفت تاحالا مال ما نبوده٬از الان به بعدش هم بذار نباشه!
این کامنت صرفا جهت اعلام حضور می باشد و ارزش دیگری ندارد...!
فرزاد : سلام
حضورتون ارزش منده
((اسرایئل هیچ غلطی نمیتونه بکنه!))
اینو اقا میگه...!
توهم نمیخاد خودتو به زحمت بنداری بری جنگ ما با تیکه بر قوانین مقدس جمهوری اسلامی و دعاهای خیر اقا نجنگیده پیروزیم!!!
فرزاد : سلام
هه... آقا اگه دعاش مستجاب میشد یه شفای عاجل و کامل واسه خودش طلب میکرد.
بیا فتیله را بگذاریم...
که تا کربلا و قدس برویم...
!
فرزاد : سلام
بگذار تا بروییییییییییم...
سلام داداشم
اینا از سر دل حرق میزنن عزیزم
مواظب بلاگت باش عزیزم
فرزاد : سلام
خودت میدونی که من نمیتونم ساکت بشینم. آخرش یه جوری زهرمو بهشون میزنم.... صبر داشته باش...
نـــــــــــــــــع !!
فرزاد : سلام
حالا چته عصب میزنی؟
من از کجا بدونم تو عاشقی ؟
بعدشم منظور من اون چیزی که شماها فکر کردین نبود
فرزاد : سلام
تو هنوز نفهمیدی بعد از این همه مدت، من چرت و پرت زیاد میگم؟
فرزاد جوووونم.
یه خواهشی می تونم ازت بکنم؟
فرزاد : سلام
بکن!
من عاشق این شکلکه هستم...جیگرشو بخورم...ببین چشماش چقدر نا متناسب و زشته...اصلا کیف میکنم میبینمش!!! بذار یه چند تا دیگه بذارم دلم وا شه!!!
فرزاد : سلام
من میخوام لینکدونی گوگلی درست کنم ولی بلد نیستم!
از چند تا دوست وبلاگیمم خواستم کمک بگیرم ولی اونا اول که خواستن منو عضوم کنن توی گوگل ؛ بازم نتونستن.
عزیزم.کمکم میکنی..؟
فرزاد : سلام
توی گوگل باید عضو بشی. که یه ودته که گوگل داره مسخره بازی در میاره و نمذاره کسی عضو بشه. از طریق اکانت خودم اگه بخوام برات بسازم اونوقت رمز جی میلم رو هم بدست میاری. قابل اعتمادی؟
عزیزم.فکر میکنی هستم یا نیستم؟
فرزاد : سلام
اینو باید تو بگی و وجدانت!
تو چرا قیافتو مثله بچم کردی؟؟؟ تو این شکلی هستی :
فرزاد : سلام
آن سخن ارزشمند از من بودااااااا! منم این شلکیم:
فرزاد : سلام
منم این شکلیام
یعنی تو منو نمی شناسی و هنوز بهم اعتماد نداری؟!
من و وجدانم؟! مگه قراره چیکار کنم.اگه بهم اعتماد نداری مهم نیست...بیخیالش می شم.
ولی من فکر می کردم من رو کاملا شناخته باشی...
اگه برات سخته نمیخوام خودتو اذیت کنی.هرجور خودت راحتی...
فرزاد : سلام
هنوز بهم اعتماد نداری یعنی چی؟!
نه که ندارم. مگه آدم به همه خوانندگان وبلاگش اعتماد میکنه؟؟!
ببینم شوما دیگه با مسنجر قهر کردی؟؟
فرزاد : سلام
مگه باهاش آشتی بودم؟
مرســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی مای براو..
فرزاد : سلام
آدرس این بابا رو بده بینم!
فرزاد : سلام
نکشی بچه رو نئو جان!!
اسم وبلاگش خاکریز۲ بود فک کنم.
منظور از پناهگاه همون زیر عبای قهوه ای آقا خوابیدن هست.ولی امنیت نداره.
فرزاد : سلام
هه... عبای اقا که مشکیه!! کلن آقا مجلس ختمی می پوشه!
تو اینی :
باشه.حق با شماست.
دیدی دستش رو شد ؟ حالا ساندیسش چه طعمی بود شیطون؟
فرزاد : سلام
من که نبودم 9دی. از اون جیره خواران حکومتی بپرس
سلام.خدمت رسیدیم جهت عرض ادب.
فرزاد : سلام
چاکرتیم با ادب... ارادت داریم آق وحید :)
اووووووووووول!...هه هه ! اول شدم؟؟؟!!!
فرزاد : سلام
پست گذاشتم... بپر اول بشو!
فرزاد خیلی باهال بود کلی خندیدم.. یکی باید اونو ار برق میکشید
فرزاد : سلام
فیوزشو در آوردم کلن...