کــــ افــــ ه ۴۰چــ ــراغــ ــ

اینجا چراغی روشنه...

کــــ افــــ ه ۴۰چــ ــراغــ ــ

اینجا چراغی روشنه...

New experience!!

درود
امروز یه تجربه ی جدید به دست آوردم. تجربه ی حضور در جمع وبلاگ نویسان!
جناب وحید هماتاش این قرار رو گذاشته بودن.

وحید وب گپ
اینقدر این آقا شاه شمشاد قدان شاه شمشاد قدان گفته بودم که من تصور میکردم با یه آدمی تو مایه های جابر روزبهانی و اینا رو به رو میشم. میخوام بگم که تصویر توی ذهنم یه آدمی بود با قد 2متر!! منتهی باید خدمتتون عرض کنم که اگه بره روی صندلی وایسه قدش شاید بشه 2متر! حالا خودتون قدش رو محاسبه کنید  :دی
البته... جدا از شوخی باید بگم که خیلی آدم فهمیده ای بود. یعنی از نظر من توی زمینه های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و از این قبیل مسائل یه چیزهایی حالیش میشد. میخوام بگم که وبلاگ نویسی بود که میدونست میخواد چیکار کنه و چی بگه...

شـــ گردن ـــال
یعنی من امروز پاشدم رفتم که فقط سعید رو ببینم. دلیل اصلیم واسه رفتن سعید بود. بعضی وقتها آدم بدون اینکه کسی رو دیده باشه نسبت بهش علاقه قلبی پیدا میکنه. یه همچین حسی نسبت به سعید داشتم. میخوام بگم که اون 20 نخ سیگاری که من و سعید (به قول خودش معتادین بلاگستان) امروز کشیدیم با سیگار هایی که قبلن کشیده بودم فرق داشت و خیلی چسبید.

نیو فرندز !
امروز با خانوم ها: نازگل بانو(فوق العاده با شخصیت بودن)، آریشکا بانو(خیلی فهیم بودن)، ماهتیسا بانو(یعنی اگه یه لحظه ساکت میشد کل فضا به حالت سایلنت در می اومد)، مریم بانو (به همراه آقای همسر  تشریف آورده بودن) و حوری بانو(ایشون هم فهیم بودن و البته به دود سیگار من و سعید هم معترض شدن) آشنا شدم. همچنین با آقایون: آقا علیرضا( فکر کنم جزء نیروهای اطلاعات بودن که از خودشون چیزی نگفتن منتهی از افکارش خوشم اومد. آدم واردی بود) ، آقا کیارش(یه جورایی باهاشون و افکارشون همزاد پنداری کردم) و آقا حسین(ساکت بود اما ازش خوشم اومد مخصوصن وقتی وبلاگش رو خوندم) هم آشنا شدم. که البته سعادتی بود.

کافه کتاب نشر ثالث
محل قرار بود. کافه ی بدی نبود. یعنی اون قهوه فرانسه ای که سفارش دادم رو خوب درست کرده بود. برعکس جای دیگه ای که چند روز پیش رفتم!

هدیه!
جناب وحید خان یه کتاب به من هدیه دادن که بسیار از این کارش خوشحال شدم.


http://dc252.4shared.com/img/354312455/4a2e8d21/s3/DSC04408.JPG

http://s1.picofile.com/cafe40cheragh/Pictures/05082010045.jpg


قرار وبلاگی از زبان وحید وب گپ
میتونید متن توضیح قرار رو توی وبلاگ وحید که لینکش رو میذارم بخونید. یه سری عکس هم از دوستان گرفته که توی مطلبش هست. میتونید برید و من و سایر دوستان رو زیارت کنید :))


توضیحات کامل در مورد قرار وبلاگی در وب گپ


نیو لینکس

دوستان امروز رو که وبلاگشون رو داشتم لینک کردم. چندتا از دوستان هم که وب ندادن!!

نظرات 41 + ارسال نظر
محمدامین جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 02:41

خوش به حالتون! من که وب ندارم قرار وبلاگی بیام!

فرزاد : سلام
تو چرا این چند پست آخری هی اول میشی؟ همه اش اینجایی؟

وحید (وب گپ) جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 02:42 http://webgap.blogfa.com

سلام.دست خط رو ببین.

فرزاد : سلام
لامصب دست خطت دکتریه! شوما باید دکتر میشدی... حقت رو خوردن :-پی

محمدامین جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 02:45

من زیاد تو اینترنت میچرخم. هر از چند گاهی هم وبلاگ شما رو باز میکنم که از شانسم همون موقع مطلب گذاشتید.
ناراحتی دیگه نیام؟!

فرزاد : سلام
نه اقا.. دمت گرم که میای. میخواستم بدون چطوری هی اول میشی. همین!

به تو چه جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 02:46 http://به تو چه

یه مشت آدم سر خوش! برو بابا! دلتون خوشه هااااااا

فرزاد : سلام
به تو چــه؟؟!!

حوری جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 02:50 http://afkarepichdarpich.persianblog.ir

آقا ما هم از دیدن شما بسیار خرسند شدیم
فقط اون سیگارتو کم کن
ضرر داره جانم
من یه پست در مورد سیگار کشیدن نوشتم
بهت پیشنهاد می کنم اگه وقت داشتی حتما بخونیش

فرزاد : سلام
سعادتی بود.
شوما تازه اومدی باید بهتون توضیح بدم. من با خودم و البته یکی از رفقا قرار گذاشتم یعنی یه جورهایی عهد بستم که از اول مهر دیگه سیگار نکشم. من مهر دیگه آدم پاکی هستم
:.
چشم... خدمت میرسم.

حوری جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 03:00 http://afkarepichdarpich.persianblog.ir

خدا کنه

فرزاد : سلام
میکنه!

بازم به تو چه! جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 03:03 http://به تو چه

خب سر خوشین دیگه! به چه معنی و به چه علتی و با چه منطقی این همه آدم پاشدید رفتید قرار وبلاگی؟؟
که مثلن چی رو ثابت کنید؟؟

فرزاد : سلام
بازم به تو چه!!

kiarash جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 03:13

"این به تو چه " هم این نصف شبی کلی منو خندوند :دی
میگممم این بسته به کارت می آد ؟؟؟ :))

فرزاد : سلام
آقا خوش اومدی. سرافرازمون کردی
:.
ولش کن. به اون چه!!
:.
والا از شواهد و قرائن حدس زدم که چیز خوبی باشه! حالا چی هست که این وحید محل استفاده اش رو نداره نمیدونم منتهی من میخوامش

kiarash جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 03:27 http://kianevesht.persianblog.ir

اینجوری که نمیشه داد زد وسط مجازستان اونوقت این حوری خانم می آد میگه خجالت نمی کشید زن و بچه رد میشه اینجا !!!
راهنمایی : ماهواره تبلیغ می کنه :دی

فرزاد : سلام
آقا همیشه اینجا زن و بچه رد میشه! شوما بگو! مسئله ای نیست!
:.
این روزها توی ماهواره توتال کور تبلیغ میکنه!
:.
لارجر باکس؟

خاموش جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 09:46

اصلا باورم نمی شه این شکلی باشی.
جالب بود برام.

فرزاد : سلام
خب دیگه... بالاخره موفق شدید سعادت دیدار منو به دست بیارید

ف@طمه جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 10:41 http://zarafekocholo.blogfa.com/

یعنی من انقد دلم میخواس اونجا میبودم اینو تک تک اونایی که اونجا بودن باید یدونن :(

فرزاد : سلام
خب می اومدی! وحید که از همه دعوت کرده بود. تازه وحید نشد یکی دیگه! وبلاگ هانویس های زیادی هستن که قرار وبلاگی میذارن...

نئو جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 10:59 http://zeleidy.blogfa.com

بی لیاقت بودیم ...

فرزاد : سلام
نگو قربان... کم سعادتی ما بود... من که ارادت مند شدم به شما...

نازگل جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 11:00 http://kooche2.blogfa.com

اول بگم که شما خیلی لطف دارین ...و با شخصیتی از خودتونه ... :دی

اگه این دود و دمت رو فاکتور بگیریم !! حرف نداشتی ...

فکر نکن الان اومدما ... دیشب اومدم پست قبلت رو هم خوندم ... منتها راستش فکمان افتاد از افاضات فلاسفه این مملکت ! بعد خوابم هم میومد و شما هم مشغول گیس کشی بودین اونور !! بعدم والا فکر کنم کار شما بیشتر از ۲۰ نخ بود !!!

اومدم خونه همه گفتن چه بوی سیگاری میدی !!!!!!!!!!!!!!!!!


خلاصه اینکه اگرچه قلن خدمت رسیده بودم البته خاموش !! حالا دیگه روشن شدیم ...اما واقعا از اشنایی با شما خوشحال شدم .... ممنونم بابت لینک .

فرزاد : سلام
1- اختیار دارید... من جدن عرض کردم و بدور از تعارف بود...
2- ممنونم. خدمت شما هم باید عرض کنم طبق چیزی که قبلن گفتم و بچه ها خبر دارن از اول مهر من دیگه سیگار نمیکشم.
3- خیلی خیلی لطف کردید و خوشحالم کردید. 20 نخ رو گفتم که فضا بیاد دستشون... شاید کمتر شاید بیشتر...
4- من عذر میخوام... تقصیر باد پنکه بود
5- بازم ممنون... لطف دارید..

باران جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 11:52 http://daryaeehsas1.blogfa.com

ایده جالبی بود
مثل وبلاگتون ...
سپاس از اینکه سر زدین

فرزاد : سلام
ممنونم... سپاس از شوما

مونا جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 12:41 http://raghse-mah.blogfa.com

خوش بلالتون

فرزاد : سلام
دلتون بسوزه

نگین جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 12:53 http://www.inky.blogsky.com

چقدر جای من خالی بوده.
چرا منو با خودتون نبردین؟

دوست دارم یه جشن بزرگ باشه.تو یه باغ قرون وسطایی بعد همه وبلاگ نویسای ایران و جهان توش باشن.با هر لباسی که بخوان...روی لباسشونم یه کارت ورود زده باشه.اسمشون و عنوان وبلاگشون روش نوشته باشه....

فرزاد : سلام
جات خالی... واقعن خالی...
من از جای زیاد شلوغ خوشم نمیاد... یه جمع کوچید چند نفره رو ترجیح میدم.

نگین جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 12:57 http://www.inky.blogsky.com

منم دلم قرار وبلاگی میخواد!

فرزاد : سلام
خب وبلاگ نویس شمالی مگه نداریم؟ باهاشون قرار بذار... یادت نره آخرین روزهای حضورت در شماله!

هاله جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 13:37 http://www.zistab.bologfa.com

سلام.می خوای بیام اینجا هم اول بشم؟.

فرزاد : سلام
هه... اینجا یه محمد امین داریم که نمیدونم بو میکشه... حس ششم داره... چی داره که چند پسته داره اول میشه... منتهی از خدامه یکی هی بیاد اول بشه. جالب میشه! ممنون

شـــ گردن ـــال جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 13:46 http://shalgardanism.blogfa.com

دیگه نوشایه نیس!! آبجو واسمون باز کردی داش فرزاد!! :دی

وای اگه بدونی چقد خوشحال شدم که دیروز دیدمتون!! واقعا روز خوبی بود!! هنوزم تو کف اون زیر سیگاریم که توش پر قهوه بود!! :دی

فرزاد : سلام
نه داش... جدی گفتم. بخدا از اول صبح اصلن قصد نداشتم بیام. تو هم تو وب وحید نگفته بودی میای. ظهر که اومدم وبم و دیدم نوشتی شاید بیای مصمم شدم که پاشم بیام یعنی تنها دلیلم و به عبارتی دلیل اصلیم واسه اومدن دیدنت بود. فوق العاده هم خوشحال شدم. خوشحال شدم که یه رفیق باحال پیدا کردم.
حالا صبر کن برات برنامه ها دارم.
از اول مهر که برم خوابگاه یه برنامه میریزم چندروزی پاشی بیای اونجا باهم بریم شیراز گردی.

دختر کاغذی! جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 14:02 http://www.nzizo.blogfa.com

سلام فرزاد خاااااااان!
قیا فه رو ! شوخی کردم ! خوچم اوومد باحالی!
همیشه دنبالتم ااااااااااااااااااا!
هرچند که شوما به ما سر نمیزنی اااااااااااا!

فرزاد : سلام
دنبالمی؟ مگه من قاتل فراری ام؟!
هر چند ما به شوما سر نمیزنیم؟ احیانن میشه بفرمایید من آدرس از کوجا باید در می آوردم؟!
میام

نگین جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 15:41 http://www.inky.blogsky.com

به این بعد قضیه هم فکر کن که هرچی تعداد حُضار بیشتر باشه به علت شلوغی توجه اونا به تو احتمالا کمتر میشه و راحت تر می تونی با خودت تنها باشی و فکر کنی.اما جمع ۴ پنج نفره دوستانه تر میشه و همه بیشتر بهت توجه میکنن و میخوان باهات پسرخاله بشن...اما جایی که شلوغ باشه...خیلی شلوغ...رومانتیک تر و افسانه ای تر میشه.مثل جشنهای قصه های توی کتابا...اونوقت کسی که دوستش داری رو یهو پیدا میکنی و باهم می رقصین...

چرا میگی روزای آخر! مگه قراره بمیرم؟!

فرزاد : سلام
آی کیو... خب لگه بخوام خلوت کنم که نمیرم جای شلوغ. توهم حالت خوش نیست هاااا!!!
:.
من که اصولن جمع های چند نفره رو ترجیح میدم به شلوغی!
:.
روزهای آخر یعنی بعدش قراره بری تهرااااان!!!

زبل خان جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 16:07 http://zebelestan.wordpress.com/

پس حسابی خوش گذشته...اگه قراره به منم کتاب هدیه بدید خوب بگید منم میام البته قبلش هماهنگ کنید بهم کتاب می دید یا نه..

دختر کاغذی! جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 16:39 http://www.nzizo.blogfa.com

مرسی که اوومد!
حالا که ادرس داری !
بینم تو هم معتادی نه؟ تو سعید رو باید ترکتون بدم!
البته منم معتاد بودم ولی گذاشتم کنار!
من آبکی و سیکار قر و قاطی!

فرزاد : سلام
چشم. خدمت میرسم.
من و سعید ملقب به لقب معتادین بلاگستان شدیم!
آب کی؟ :))

حواترین جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 18:16 http://havatarin.blogsky.com

ای بابا شما بخوای یه نفر رو توصیف کنی می گی فلانی با فلانی اومده بود ؟
اصلا من میرم معتاد بشم !!!
معتاد که بودم یادم نبود میرم خودمو بندازم تو رودخونه !

فرزاد : سلام
من جسارت نکردم. یه جورهایی میخواستم شرایط رو توضیح بدم. خب شوما از اول تا آخرش با وحید و ماهتیسا بانو گپ میزدید. من سعادت نداشتم باهاتون گفتگو کنم. در هر حال... آنچه عیان است، چه حاجت به بیان است. در با شخصیت بودن شوما که شکی نبود...

اول شخص ِ مفرد جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 19:13 http://holy-room.blogsky.com

سلام ،

من حتی اگه یه روز از زندگی ام هم که مونده باشه ، یه بار میرم سر ِ این قرارای وبلاگی !! تجربه ی جالبی میشه !

فرزاد : سلام
حیف که من دیگه رفتم خونه. اگه تهرون بودم قرار میذاشتیم

دیوانه شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 00:32

به به دیدار شد میسر وبوس وکنار هم
ولی فرزاتی تصورم از قیافت یه آدم کاملا موجه خود ساخته بود اصلا فک نمی کردم از این بچه سو سولای امروزی باشی.
الان در حالت آویزانی فک به سر می بریم

فرزاد : سلام
جسارتن از کوجا فهمیدی بچه سوسول؟
همه کسایی که اونجا بودن میتونن به باشخصیت بودن من شهادت بدن. تازه یکی از بچه ها گفت نوع رفتارت و کلامت خیلی بیشتر از سنت نشون میده.

[ بدون نام ] شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 00:54

ا ِ شما همون آقا مو روشنه ای؟ :دی

تو وب وحید رویت شدید. الحق که عنوان معتادین وبلاگستان شایسته شما و سعید می باشد.

فرزاد : سلام
من آنشرلی با موهای قرمزم
:.
سعادتی نسیبت شد
:.
خواهش میکنم... از این لقب بسی خرسندم.

دختر ِ کوچه پشتی شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 00:55 http://sahar1991.blogfa.com

یادم رفت اسمم رو اون بالا مکتوب کنم. :دی!!

فرزاد : سلام
دفعه آخرت باشه هااا

یکی مثل من شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 01:09 http://hassankacha2l.blogfa.com

احیانا شما از اول مهر چی رو جایگزین سیگار میکنی ؟!!
هرچی خواستی ٬ بگو من آشنا دارم .. از تریاک خودمون گرفته تا شیشه و کراک و خلاصه که همه چی ..
به قیمت سر زمین هم بهت میدم !

ما نیز از آشنایی شما بسی خوشنود گشتیم و نیز شما را دیشب کردیم .. لینک !..

فرزاد : سلام
حدس بزنن ببینم هوشت چقده! خوشا شیراز و وصف بی مثالش رو که شنیدی؟ خب من که میرم شیراز به نظرت اونجا چه چیز خوبی هست که میشه جایگزین سیگارش کرد؟
:.
عزیزم من همون شب اول شوما رو کردم... لینک!..

kiarash شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 01:20 http://kianevesht.persianblog.ir

روم به دیفال داداچ همون گزینه دومی
حالا نمیدونم وحید چرا میگه "محل" استفادش رو نداره !!!!
یعنی واقعا ... :دی

فرزاد : سلام
خداییش حال کردی چقد سریع حدس زدم چیه؟! میدونی چرا؟؟
چون من مطمئنم وحید محل مصرفش رو نداره! من دیدم
وحید همون دافی نگاره!! نمیدونم چرا تا حالا کسی نفهمیده!

دختر ایرونی شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 02:10 http://iranian-girl22.blogfa.com

عارضم به خدمتون که:
اون زمان که بروز کردیمم شما تشریف فرما نشدین!
مشکلت این بود که از شیراز نمیتونی کامنت بزاری
ولی وقتی اومدیم نبودتو جبران نکردی!
منم که یه بار پرسیدم شما جواب دادی دیگه گله و شکایتی نکردم
حق با شماست نزدیک 2 ماهه بروز نکردم که بخاطر کنکور و مشغله های بعد از اون بود که باعث شد از اینجا دور شم
و این ناراحتم میکنه
راستش دلم نمیخواد همینجوری یه چیزی بنویسم
دوست دارم چیزی که مینویسم از توی قلبم بیرون بیاد و حسش کنم و دوسش داشته باشم تا بقیه هم بتونن دوسش داشته باشن
دعا کن حسی که ازش فاصله گرفتم برگرده
در ضمن دیگه نمیگم بیا که اینجوری ناراحت نشی
همونجور که تاحالا هر وقت دلت خواست میومدی از این به بعدم همین کارو بکن
در بلاگم همیشه روی شما بازه

فرزاد : سلام
ممنونم. من شیراز که بودم از طریق گوگلریدر شوما و سایر بلاگفایی ها رو میخوندم. منتهی اشکال اینجا بود که چون سیستم اونجا با جاوا مشکل داشت و سیستم کامنتینگ از طریق جاوا نوشته شده اجرا نمیشد و بالا نمی اومد. امیدوارم این ترم درست بشه!
:.
امیدوارم بازهم مثل سابق از نوشته هاتون استفاده کنیم... قوی تر از قبل...
:.
ممنون

الی شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 09:54 http://elinaz23.blogfa.com

سلام ایشالا توقراره بعدی منم به جمع نیوفرنداتون اضاف می شم.
تا اون روز

فرزاد : سلام
ایشالا!

سایه شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 09:56

من نمیام بازی !یعنی چی؟شما مرفهین بی درد ِ پایتخت نشین برین قرار وبلاگی ماهای فقیر فقرای شهرستانی اینجا بشینیم پشت پی سی هی حسرت ِ شما رو بخوریم!این آیکون سوته هم اینجا نیس برو بزارش تا اون نباشه من حس نظر دادنم نمیاد!

فرزاد : سلام
مرفه بی درد پایتخت نشین؟! انگار شوما اولین باره میای وبلاگم!؟
عزیزم من خوزستانی ام! خودم هم شیرازم. یه سفر پیش اومد که برم تهران. اونجا که بودم به بچه ها گفتم تا آخر هفته هستم و وحید جان هم لطف کردن و قرار گذاشتن و من هم رفتم. الان هم خونمون هستم نه پایتخت!

مینو شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 11:08 http://yousefabad.blogfa.com

ظاهرا خوش گذشته

فرزاد : سلام
بسیار. جای شوما خالی

هاله شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 13:17 http://holy-room.blogsky.com

سلام
کی گفته من پایتخت نشینم ؟!

فرزاد : سلام
خب بالاخره آدمها هر وقت خسته بشه هرجا باشه میشینه! حالا یکی توی بیابون خسته میشه، میشینه... یکی پایتخت خسته میشه، میشینه... شوما خسته شدی کجا میشینی؟

دیوانه شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 14:38

بچه جون منم به خاطر انسی که با طرز فکرت داشتم و مطمئن بودم آدم خود ساخته ای هستی توقع نداشتم قیافت این شکلی باشه .یعنی ظاهرت به اینکه کسی بفهمه چقدر آدم متعادل وخود ساخته ای هستی اسیب جدی میزنه.

فرزاد : سلام
دوره زمونه قضاوت در مورد افراد با نگاه به قیافشون گذشته... از شوما بعید بود!

دخترآبان شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 18:39 http://fmpr.persianblog.ir

دست خط این گپو کشت مارا
سلام علیکم
جای ما خالی

فرزاد : سلام
شکموی کچل منظورتونه دیگه؟؟!
جای شما خالی...

negar پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 02:04

سلام

شانسو نگاه کن ما که شیرازی هستیم باید بریم یه جا دیگه بدرسیم شما هم میاید اینجا عشق و صفا و صمیمییت.البته بخیل نیستیما خوش اومدید ولی از محل یونی خودم شاکیم have fun

فرزاد : سلام
کجا میدرسید؟! بخیل نیستی منتهی حسودیت میشه؟!

negar پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 03:01

منو حسادت؟؟؟؟ این وصله به من نمی چپسه

ولی...هی زمونه...اول ترم که میشه تو خونه مراسم درست میکنم اونم از نوع عزاداریش

بگذریم بگم کجا دو تا شاخ در میاری

تا حالا کجاها رفتی؟

فرزاد : سلام
وصله نیست که بچسبه! گفتم یحتمل توی ذاتته!!
:.
کجاها رفتم؟ من فقط به کشور بسیجی پرور کومور سر نزدم. بقیه جاها رفتم!

negar پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 03:15

منظورم اندرون شهر مهمون نواز شیراز بود

فرزاد : سلام
گرفتم... کل شیراز رو رفتم. به جز باغ عفیف اباد و سعدی!

negar پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 15:59

ایشالا میری.اولی نزدیک ستاره هست دومی نزدیک حافظیه منتها یه کم باید راهتو کج کنی


لهجه رو هم یاد گرفتی کاکو؟

فرزاد : سلام
آره آغو... بلدم...
:.
نه عامو... لهجتون مسخره است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد