.
.
میخواهند همه چراغها را خاموش کنند. چراغ فرهنگ... چراغ عقیده... چراغ اندیشه... همه و همه را میخواهند خاموش کنند. تا انسان در تاریکی و شب فرو برود. تا تنها شود. تا بترسد. نمیگذارم...نمیگذاریم. چراغهارا یکی یکی خودمان روشن میکنیم. چهلچراغی روشن میکنیم که نورش همهی بدخواهان را کور کند... اینجا چراغی روشنه... برای بیداری انسان... برای رهاییش از تنهایی... برای آزادی... اینجا چراغی روشنه!..
.
.
.
هرجا چراغی روشنه٬
از ترس تنها بودنه...
ای ترس تنهایی من٬
اینجا چراغی روشنه...
:.
هرگون تشابه اسمی این مکان با آن مجله اتفاقی بوده و کلن اینجا همینی است که هست!!
:.
کافه چی عزیزاست، غنیمت شمریدش صحبت!!!
ادامه...