کــــ افــــ ه ۴۰چــ ــراغــ ــ

اینجا چراغی روشنه...

کــــ افــــ ه ۴۰چــ ــراغــ ــ

اینجا چراغی روشنه...

پــ ــیــ ــســ ــ !!

درود

بستگی به این داره که یه پیس بزنی دوتا پیس، سه تا یا بیشتر. بستگی به این داره که کجا بزنی. اون وقت فاصله تنظیم می‌شه. اگه یکی دوتا سه‌تا پیس بزنی می‌یان جلوتر که بتونن استنشاقت کنن. اگه چهارتا پنج تا و بیشتر بزنی، دیگه زحمت نداره، وایستادن دور و خودش می‌یاد و می‌پیچه تو سرشون و می‌مونه زیر دماغشون، لازم نیست تکونی به خودشون بدن.  یه آدمایی می‌یان و رد می‌شن و تا چندوقت بوی عطرشون می‌مونه. یه آدمایی می‌یان و رد می‌شن و هیچی جا نمی‌ذارن. گم‌و‌گور می‌شن و پیداشون نمی‌کنی. حواست می‌ره به آدمی که عطرش کل تاکسی رو گرفته، از آدمی که بی‌بو نشسته داره از پنجره بیرون رو نگاه می‌کنه غافل می‌شی، از عطر نابی که زده ولی باید این‌قدر نفست رو پر و خالی کنی که بوش بپیچه تو سرت. بستگی به این داره که دوست داری زیبایی خودش بیاد و بخوره تو صورتت یا حفاری کنی و پیداش کنی. ماجراجویی به همین چیزاس دیگه...


پ.ن:

1/ باید بهتون بگم کافه ی جدیدمو لینک کنید یا خودتون متوجه میشید؟؟!!  :دی

بحران ِ بغل ِ گرم ِ مال ِ خود ِ آدم...

سلام

داستانش این است که هر مردی؛ یک وقت میرسد به اینجا که دیگر هیچ چیز حال سابق را بهش نمی دهد و خودش هم نمی فهمد که این دگر گونی از کجا آب می خورد. معنی روشن وخودمانی چنین وضعیتی این است که طرف، دلش یک بغل گرم میخواهد که مال خودش باشد. یعنی کار با فـاحـشـه و تک پران ومثل آن هم پیش نمی رود. فقط یک زن و آن هم مال خود ِ خودت؛ دوباره ردیفت میکند. وگرنه هیچ بعید نیست کارت به جنون و دیوانگی هم بکشد.

یعنی اگر بخواهی مانعش بشوی؛ چیزی نمی گذرد که عقلت ضایع خواهد شد. این است که مبادا جلوش را بگیری....

:.

پ.ن:

۱/کافه پیانو- فرهاد جعفری- ص248 - ترجیح دادم با این مطلب شروع کنم. همینطوری...

۲/ لطفن دوستانی که منو قبلن لینک کرده بودند٬ آدرس لینک رو تصحیح بفرمایند. با تشکر