کــــ افــــ ه ۴۰چــ ــراغــ ــ

اینجا چراغی روشنه...

کــــ افــــ ه ۴۰چــ ــراغــ ــ

اینجا چراغی روشنه...

ارزش ها!!!

درود

آدمهای زیادی توی زندگی هر کسی هستن! منتهی اینها هر کدوم یه لولی دارن. یعنی هر کس یه جایگاه مخصوص به خودش رو داره. یکی میشه یه دوست ساده؛ یکی میشه یه دوست خوب؛ یکی میشه رفیق؛ یکی میشه عشق و...
یه وقتهایی یه نفر که مثلن برات یه دوست ساده است٬ کارهایی میکنه که برات میشه یه رفیق. یعنی خود ِ طرف کاری میکنه که تو مجبور میشی ارزشش رو برای خودت ببری بالاتر و با توجه به ارزشی که برات داره باهاش رفتار کنی. پس نتیجه میگیریم نوع رابطه ما با هر کس بستگی به ارزشی که اون برای ما قائل میشه داره. بی انصافیه که یه نفر که همه وقتشو و فکرشو برات میذاره با کسی که تو براش یه دوست معمولی یا حتی خوب هستی در یک سطح قرار بدی و باهاشون یه مدل رفتار کنی. این موضوع ذهنمو درگیر خودش کرده. میخوام بگم که دارم توی روابطم با اطرافیانم تجدید نظر میکنم. یعنی با هرکس اونطور که ارزش برام قائله رفتار میکنم. اگه یه نفر منو فقط واسه انجام کارهاش یا پر کردن اوقات تنهایی خودش و یا سرگرمیش میخواد٬ دلیل نمیشه اونو مثلن رفیقم بدونم. سطحش میاد خیلی پایین تر!
یه مثال عینی میزنم. یکی از هم اتاقی هام که پسر خیلی خوبیه و من بهش میگم گل بندر چند وقتیه بدجور داره خودشو تو دلم جا میکنه. با کارهاش و رفتارش. وقتی میبینم بهم احترام میذاره و بی احترامی توی رفتارش و گفتارش بهم نمیکنه... وقتی میبینم توی این وانفسای بی معرفتی خیلی ها از همون روز اولی که برگشتم خونه و دیگه ندیدمش٬ ظهر و شب٬ هر روز٬ بدون استثنا داره بهم اس ام اس میزنه و معلومه به یادمه... وقتی چند روز یه بار خودش زنگ میزنه و احوال پرسی میکنه٬ قاعدتن ارزشش میره بالا. یعنی دیگه تنها به چشم یه هم اتاقی بهش نگاه نمیکنم؛ جایگاهش میره بالاتر. میشه یه رفیق عالی.

توصیه: به هر کس با توجه به ارزشی که براتون قائله و رفتاری که با شما داره اهمیت بدید. اگه به یه نفر خیلی توجه میکنید و فکرتون رو مشغول کرده و فکر میکنید براتون مهمه اما شما برای اون فقط یه دوست هستید٬ بهتره که توقعاتتون رو بیارید پایین و اون فرد رو زیاد بالا قرار ندید. بیاریدش پایین. شاید آدمهای بهتری باشن برای اینکه توی دنیای شما بالاتر قرار بگیرن...



یه فنجون نسکافه داغ:

کافه چی: یک ساعت که آفتاب بتابد خاطره ی آن همه شب های بارانی از یاد می رود ، این است حکایت آدم ها و فراموشی ...

نظرات 22 + ارسال نظر
خانوم دست پاچه یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 02:53 http://dastpache

سیلام سیلام سیلام
آقای کافه چی شما روانشناس خوبی هم هستی ها! میدونستید؟
من همه ی حرفهای شما رو کامل قبول دارم. یعنی ممنون. چیزهای خوبی گفتید که میشه ازشون استفاده کرد

فرزاد : سلام
شوما لطف دارید. خب این چیزهایی که نوشتم از تجربیاتم بود...

محمدامین یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 02:54

اااااااااااااااااااااااااااااااه...
این چه وضعشه؟؟ من که اومدم نظر بدم کسی نبود. میخواستم اولین نفر باشم

فرزاد : سلام
شوما کی باشی که میخواستی اول بشی؟

محمدامین یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 02:57

مهم نیست. فعلا یه فنجان نسکافه محبت کنید تا بیشتر باهم دوست بشیم.




جناب فرزاد:
میدونی چیه؟ منم با حرفهات موافقم منتهی خیلی سخته نوع رابطه ات با آدمها رو تغییر بدی. گاهی وقتها نمیشه.

بفرما بشین تا برات بیارم!!

اقیانوس آرام یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 04:30 http://pacific-ocean.persianblog.ir/

سلام فرزاد
خوبی؟
مسافرت رفتی بالاخره؟
:.
درسته
با این حرفت کاملاً موافقم
باید بین دوستها با درجه های مختلف خلوص، تفاوت قائل شد.

فرزاد : سلام
مرسی. اره. الان تهرانم. بعدش شمال... بعدش هم اصفهان...
:.
دقیقن

Smile To Me یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 09:19 http://www.xyz.blogsky.com

سلام سلام

دوواشم من فک می کردم جنوبی هستی ولی طهران زندگی می کنی! ... دیگه شرمنده آی کیو مرغ!!!

منم مثل تو فک می کنم ولی یه جایی این بحث مطرح شد و یه استادی گفت: آدما باید با همه یکسان باشن و به دشمنشون هم دعا کنن مثل مسیح.
گفت این که با هرکسی یه طور خاصی رفتار کنید میشه منفعت طلبی و نقاب به چهره می زنید. بدون دلیل به دیگران عشق بورزید.

فرزاد : سلام
دووواش حواستو جمع کن خب!!
:.
دنیا دنیا منفعت طلبیه. چه دلیلی داره توی روابطمون همه اش ضرر کنیم و زیان ببینیم به این دلیل که میخوایم به همه عشق بورزیم؟! ببخشید هااا... ولی بشاشم توی این رفاقت ها که یه طرف بخواد بشه گل و یه طرف خار!
اتفاقن اینکه هی از دست رفتار های بقیه ناراحت بشیم اما بخوایم بهشون عشق بورزیم و وانمود کنیم دوستشون داریم میشه نقاب زدن.

مینو یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 09:39 http://yousefabad.persianblog.ir

به شدت قدر اون دوستت رو بدون. میدونی که از این آدما کم پیدا میشه.

فرزاد : سلام
قدر شناسشم...

سپیده یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 10:01 http://javedanegi.blogsky.com

خیلی جای تامل داره... شاید نشه به همین سرعت نظر داد... ولی آدم رو در مورد آدمای اطرافش به فکر وادار می کنه!!!

فرزاد : سلام
خب نوع رابطه ات با اطرافیانت چه ریختیه؟ با همه یکسان برخورد میکنی؟

سایه یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 12:14

بعد ببخشید آقای کافه چی اگه اون طرف نامحم باشه هر روز زنگ بزنه و اس ام اس ما ارزششو ببریم بالا مشکلی پیش نمیاد؟

فرزاد : سلام
مزاحمت ربطی به محرم و نامحرمی نداره. با مزاحم مثل مزاحم رفتار میکنن نه مثل یه دوست! اصلن من بحث جنسیتی نکردم و علاقه ندارم یه چیز مقدسی مثل روابط آدمها رو با این بحث های مبتذل هم جنس یا جنس مخالف به مضحکه بکشونم.

هاله یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 12:57 http://holy-room.blogsky.com

فکر میکنی دست ِ خودمونه ؟؟ آدما ناخودآگاه تو قلب و روح ما جایگاه ِ خودشونو پیدا میکنن و بالا و پایین میرن ! مثه موج مکزیکی میمونه لامصب ... !!!

خب این موج مکزیکی قاعده و قانون داره. همین طوری شلم شوربایی که نیست. خب منم این چیزهارو نوشتم که دست خودت باشه. یعنی نذاری رابطه ات همینطوری باشه.

واسه خودمم یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 14:20

خوش باشی گرچه تحویل گیرت سوخته
یه رفرش کن خودتو
حواست باشه تو تجدید نظرت اشتباه نکنی

فرزاد : سلام
تحویل گیرم سالمه بابا! نسوخته که!
حواسم هست. کسایی که جاشون رو تثبیت کردن که دیگه تغییر لازم ندارن. تجدید نظر واسه دیگرونه!

غزل یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 14:31 http://www.calm.blogsky.com

والا زیاد به این رفیقت اعتماد نکن...ما هم یه این مدلیشو داشتیم...هنوز از رفیق تو مثلا در دیدگاه ما خیلی با معرفت تر تر بود...الان عینهه بعضی از احشام پشیمونم که چرا یه وقتی رفیقم بود....چون فهمیدم نامرده...اینه که زیاد مطمئن نباش....ولی جمله آخرت خوکشل بود و خوشم اومد...اما فکر نکنم شبای بارونی من با ۱ ساعت آفتاب از یاد بره!!!

فرزاد : سلام
خب بله... منتهی نمیشه به این دلیل که ممکنه توی یه خیابون چاله کنده باشن و احتمال میره ما بیوفتیم توی چاله اصلن به اون خیابون نریم. شاید همون خیابون زیبا ترین منظره ها رو داشته باشه...

دودو یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 14:44 http://doudou.blogsky.com

با غزل موافقم...
شاید چون زخم خوردم اینجوری فکر می کنم...
واسه منم یکی بود که فکر می کردم دیگه اسمون باز شده و ایشون افتاده پایین!خودش باعث شد اینطوری فکر کنم.تا اینکه بهم خورد رابطمون.پسرم نبود..دختر بود....فشار عصبیی که سر اون تحمل کردمو شاید اگه با یه پسر بهم میزدم تحمل نمی کردم!
یه وقتا ادما خوب خودشونو نشون میدن...اما یهو...یه جوری که اصن انتظارشو نداشتی هرچی که تو ذهتن ازشون ساخته بودی رو ویرون می کنن!
اون موقع اس که دلت می خواد نه کسی تمام و کمال دوست داشته باشه و برات مایه بذاره....نه تو کسیو تمام و کمال دوس داشته باشی براش تیریپ مرام برداری!

فرزاد : سلام
خودم دقیق میفهمم چی میگی و درک میکنم. منتهی برای زیباتر شدن زندگی مجبوریم زیبا نگاه کنیم. مجبوریم...

غزل یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 18:07 http://www.calm.blogsky.com

ببخشید شما دوست و رابطه دوستی رو با چاله چوله های خیابون یکی میدونید آیا؟؟؟؟؟؟؟؟

فرزاد: سلام
ببخشید شوما شنیدید که میگن در مثال مناقشه نیشست؟

غزل یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 19:56 http://www.calm.blogsky.com

ببخشید برای من همیشه ولی در مثال مناقشه میباشد پس بدانید استفاده از ضرب المثل اصلا راه خوبی برای توجیه نمیباشد...فقط راه خوبی برای این میباشد که خواننده را از سر مبارک خود باز کنید...

مثال توضیحیست برای مطلب. نه برای مناقشه یا دک کردن خواننده...

بهاره یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 21:54 http://www.pashe-koori.blogsky.com

به توصیه تو حتما عمل میکنم...مرسی که گفتی...حتما...

فرزاد : سلام
کار خوبی میکنی!

هیدرا دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 00:05

ادما رو توی غم و فاصله میشه شناخت
درواقع وقتی خیلی به کسی نزدیک میشی نمیتونی درست بشناسیش،مثل اینکه وقتی چیزیو از فاصله نزدیک میبینی نمیتونی اطرافشم هم زمان ببینی،بنابراین خیلی از واقعیاتا جا میمونه
ولی وقتی دور میشی خیلی بهتر میتونی طرف تو محک بزنی و بشناسیش...!

فرزاد : سلام
خب این یعنی با چیزهایی که نوشتم موافقی یا مخالف؟

Ξ T Ξ Я N ∆ L دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 00:16 http://eternal.blogsky.com

نخوندم متنتو :) بعدا ایشالله همین فقط که اومدم همینجوری بیخود

فرزاد : سلام
دمت گرم رفیق... حضورت دلگرمیه..

. بــانـــ و تشـــ کی . دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 01:23 http://tameshki.com

شاید

فرزاد : سلام

:|

علی دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 02:24 http://amatorr.blogfa.com

ئه فرزاد توئی؟!

فرزاد : سلام
آره خودمم... چطور؟

هیدرا دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 11:23

خب یعنی موافقم دیگه... .!
البته با ذهنیت خودم!

فرزاد : سلام
بله... مرسی

ف@طمه پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 09:44 http://zarafekocholo.blogfa.com/

رابطه های که پایش احترامه همیشه محکمه...!!!

negar پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 16:11

خیلی از دوستا رو میشه تو سفر شناخت منم ۲ تا از دوستامو اینجوری شناختم.ولی بعضی ادما رو بدون سفر هم میشه شناخت حتی اگر خودشونو دوست نشون بدن:با تعریف حرفها و عکس العمل هاشون در برخورد با ما برای دیگران مثلا مادر اینجوری یه قضاوت بی طرفانه انجام میشه

فرزاد : سلام
شوما کلن بیا اینجا جای من بنویس... دقیقن حرفهایی که میخوام رو میگی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد