چهارشنبه ۳۰تیر نوشت:
طلوعت چه زیباست
وقتی ساعت ِ قرار
تولد تـــو باشد
کنار عقربه ی خورشید
امروز تولد تـــو است، اما
این شمع ها را کسی نیست...
این
بادکنک ها، ریسه ها ،
این کلاه های قیفی را کسی نیست...
نه، کسی نیست.
تنها منم، با خیال ِ تـــو.
تولد تـــو است امروز
ولی من هیچ هدیه ای
برایت ندارم.
نگاه کن!
دست هایم خالی
وُ
- دلم پُر.
پس بی خیال! تــولــدت مــبــارکــــــــــ/ به همین سادگی... با همین صداقت
چهارشنبه ۰۳:۴۵ نوشت:
تو برای همه مرا؛
من برای تـــو همه را... کنار میگذارم...